تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
سایه ای از یک مَن


هر چقدر هم که همه بروند آخر #سایه ات می ماند ...

باید از سایه ات مواظبت کنی ... در برابر سایه های دیگران ...

امروز سایه ام درد میکند ...

نه که سایه ای اذیتش کرده باشد ها ... نه ...

اصلا مگر من میگذارم که سایه ای سایه ام را اذیتم کند ؟ با تیر میزنمش ...

حتی شما دوست عزیز ... سایه ات را با تیر میزنم ...

سایه ام درد میکشد ...

حرف که نمیزند ... منتها هی دستش را بر روی قلبش میگذارد ...

هی دستانش به سمت چشمانش میرود و البته دستانش #محو میشود ...

نمیدانم گریه هایش را پاک میکند یا از خستگی چشمانش را میمالد تا احساس راحتی کند ...

به هر حال خیلی نگرانِ سایه ام هستم ...

اگر بگذارد و برود چه ؟ آن وقت ... چه می شود ؟

...

..

.

ای سایه مرا ترک مکن

من با تو خوشم (قلب) ...



محمد حسین ۹۶-۳-۰۸ ۳ ۰ ۴۱۴

محمد حسین ۹۶-۳-۰۸ ۳ ۰ ۴۱۴


آری .‌‌..

بعد از مدت ها ، بازگشت بیشتر میچسبد به آدم انگار ...

درگیر درس و دانشگاه و البته بی کنکور و درگیر انتخابات البته چه در گیری ای ؟

خدا رو شکر که لعنت نکند ما را که درگیر نیستیم .‌‌..

چرا درگیر نیستم ؟ باید درگیر باشیم ؟

نه که صرفا " رای ما فلانی " گویان باشیم ...

× و آخر یک چیز همچنان فکر را مشغول میکند ‌‌‌...

که و چه و چرا ؟

و البته چگونه ...

ادامه دارد ...


محمد حسین ۹۶-۲-۲۶ ۱ ۰ ۲۵۴

محمد حسین ۹۶-۲-۲۶ ۱ ۰ ۲۵۴


35 روز مونده به کنکور !
ماه رمضونم که هست :)
درس خوندن درسته سخته ولی یه مزه دیگه ای میده !
اینکه کناریت صدای شیر پاکتیش میاد که داره با یه چیزی میخوره !
یا اینکه همه دارن تعریف میکنن که چطور یواشکی روزه میخورن :)
یا آب خوردناشون تو کتابخونه :)
اشکال نداره :|
همه اینا یه مزه دیگه ای میده !
نخوردن هم گاهی مزه دارد!
.
.
.
اولین پست ! :)
یه کنکوریه بد بخت ! D:

پ.ن:
اینجا کتابخونه ما نیستشا !



محمد حسین ۹۵-۳-۱۹ ۱ ۲ ۴۰۳

محمد حسین ۹۵-۳-۱۹ ۱ ۲ ۴۰۳


۱ ۲

افکار و تمام حرف های ناگفته ای که نوشتن تنها راه حلش است ؛ شاید .